بزرگي شد به خواجه ميهماني
لَميده خواجه در فاخر مکاني
تمام حاضران ، پندي با خير
بخواستند از بزرگ ما ابوالخير
بگفتا شيخ ، که جنَّت را نخواهم
چو مشتي کور و پير و شل نخواهم
بخواهم بودن اندر آن جهنَّم
که گردانند شهان اين جهانم
و باشند آن بزرگان زر و مال
بسان فرعون و قارون و دجّال
و يا آنکه لَميده در پر قو
همان جايي که باشد خواجه در او
چو بشنيد اي سخن را خواجه در جا
بلند شد با دگر حال از همان جا
|
نظرات
هنوز هیچ نظری ارسال نشده است ! شما اولین نفر باشید